جدول جو
جدول جو

معنی حساب تراشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

حساب تراشیدن
(دَ وَ دَ)
حساب ساختن. حساب سازی کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ / نِ / نَ هَُ تَ)
دور کردن حساب. (ارمغان آصفی) :
بر سواد عمر چون زد سوی کافوری بیاض
یک قلم باید حساب آرزوها برکشید.
مخلص کاشی (از ارمغان آصفی).
، پرس و جو کردن. به کار کسی رسیدگی کردن. از کسی توضیح اعمال خواستن
لغت نامه دهخدا
(حِ تَ)
عمل حساب تراش
لغت نامه دهخدا